۱۵۲۶- مقالههامونو نریزیم تو خوابامون
من بیشتر روی گونۀ گفتاری فارسی کار میکنم (چون اغلب روی گونۀ رسمی و نوشتاری تحقیق شده و گفتاری رو اصلاً به رسمیت نمیشناسن خیلیا.) و چند ماه پیش که داشتم راجع به موضوع مقاله با استادم مشورت میکردم گفت یا روی اصطلاحات کار کن یا تعارف. تعارف و شوخی و تپق و لکنت و تکیهکلام، چیزایی هستن که تو گفتار دیده میشن و کمتر پرداخته شده بهشون. منم تو این مدت کلی مقاله راجع به اینا خوندم ببینم کدوم رو بیشتر دوست دارم. تعارف ارتباط مستقیمی با ادب و صداقت داره. زیادهروی توی تعارف، بیصداقتی رو نشون میده و صراحت هم بیادبی محسوب میشه گاهی. باید تعادل رو رعایت کنی که نه فکر کنن بیادبی نه حال خودتم از حرفای بیخود و الکیای که تحویل طرف میدی به هم بخوره. من خودم بهشخصه صداقت رو به ادب ترجیح میدم و اهل تعارف نیستم. ینی اگه یه پیشنهادی بدم یا تعریف بکنم از چیزی نظرم واقعیه. حالا هر چی بیشتر مقاله میخوندم، بیشتر بدم میومد از تعارف. حین خوندن این مقالهها با یه سری بلههای تعارفی آشنا شدم که معنی نه میدادن و نههایی که معنی بله دارن. و نتیجه اینکه به مکالمهکاوی علاقهمند شدم. از یه طرفم داشتم روی تداعی معنایی کلمات کار میکردم و اینکه بعضی کلمات ممکنه برای یه عده حس خوشایندی داشته باشن و برای بعضیا نه. برای من مثلاً لفظ خواستگاری ذوقبرانگیز نیست و شاید حتی ناخوشایند هم باشه. علاوه برای ساختواژه، با فرایند و فلسفهشم مشکل دارم حتی. یکی از این مقالهها هم عنوانش “By the elders’ leave, I do” بود. بعد حالا با این ذهن درگیر و پریشانم دیشب داشتم خواب میدیدم که عاقد در حال خوندن خطبۀ عقده و منم داشتم به همراهان تأکید میکردم نگن عروس رفته گل بچینه و گلاب بیاره و اینا تعارفه و توضیح میدادم که از این ادا و اطوارها خوشم نمیاد. هماهنگ کردم که من همون اول جواب بله رو میدم و نپرن وسط بله گفتن من که رفته گل بچینه و اینا. بعد این عاقد پرسید «سرکار خانم، آیا جواب شما نه هست؟» (اصولاً میپرسن وکلیم؟ :)) طرف هم میگه بله. حالا دیگه نمیدونم این چه طرز خطبه خوندن بود). منم یه کم فکر کردم و گفتم «با اجازۀ بزرگترا نه». منظورم این بود که جوابم با اجازۀ بزرگترا «نه» نیست. بعد داشتم فکر میکردم آیا درست جواب دادم به این سؤال یا نه؟ :))
+ قیافۀ دامادو ندیدم متأسفانه :|
وای این خطبههه عالی بود:)))
من سر عقدم عاقد نمیدونم چرا عجله داشت، یه نفس سه بار پرسید آیا وکیلم؟ و اصلا اجازه نداد کسی راجع به گل و گلاب و این که من کجا رفتم و ... اطهار نظر کنه:))))
خواستی عقد کنی بگو بهت معرفیش کنم، تو شهر خودتون هم هست:))